به نام او




تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را

تکرار می کنند این ،‌ آیینه های بیمار

                                                             « حسین منزوی »




سلام اما...


این روزا هیچی اعصاب آدمو به اندازه ی نفهمی خرد نمیکنه مخصوصا بخوای بفهمی ولی نشه هرچه قدر سن آدم میره بالا تازه یادش می افته همه ی چیزایی که فهمیده دروغ بوده و هیچ چیز راست و درستی وجود نداره....





و اما شعر..........


 




وقتی

به تو فکر می کردم

دختری آن سوی خیابان شبیه پسرها کار می کرد

هیچ کس نفهمید

پسری که سیگار می فروخت

همان دختر هفده ساله ای بود که به عشق معتقد نبود

به عاشقانه های خودم بدبینم

به ترانه هایی که دست از پا درازتر

کنار دختر و پسری لنگر می اندازند

 و بوسه هایی می شوند که زیر چاپ دوام نمی آورند

شعر

و تو را

کجای زندگیم جا بدهم

وقتی دختر سیگار فروشی

تمام دنیا را توی یک سیگار جمع می کرد

 و پشت گوش می انداخت که

عشق هست

دوست داشتن هست... 



................................................................


و یه شعر تقریبا کوتاه

.

.

.


نمیدانی پنجره چه کشیده است

به پنجره هایی رو به رو

خط و نشان کشیده

سنگ خورده

خون بالا آورده

بعد آدمی بی خیال

به تمام پنجره های شهر کرکره زده است

بی پرده نمی شود تمام حرف ها را گفت.....




زیبا زندگی کنید یاعلی...



نظرات 84 + ارسال نظر

سلام دوست
با دو شعرآمده ام
مهربانی کن

"جهانی شدن"، "ترجمه" و "ما"
محمدجانبازان در گفتگو با مطبوعات بیان کرد:

بایک مصاحبه بروزم و منتظر دیدگاه شما

کارد باید به استخوان برسد . ..

سلام
با شعری ب روزم


ممنونم از مهربانیه بی وقفه

سلام دوست عزیز

دعوتی به وبلاگم بایک شعرسپید منتظرت هستم

با اجازه ات لینکتت می کنم


بهرام

دخترکی بی صورت

نقش بوی نفس را می داد

سر رفته از تصویر حلاج

آویخته بر دار قالی

وضو گرفتاز خون سر انگشت دخترک

و تاب خورد با گلهای قالی

دو قدم آنسو تر

ترنجها انالحق گو بر خاک افتادند
سلام دوست گرامی،با دو ورق از سیاه مشقهایم پذیرای نگاهتان هستم،گذری و نظری،موفق و پیروز باشید.بدرود.

کبریتی در دست

به تماشای باغ اندوه می نشینم

به روزم وشما دعوتی

ghanavati 1391/08/28 ساعت 22:04 http://mashoor.blogfa.com

درود
با احترام دعوتید به دیدن تخته سیاه ام...

سلام دوست
با سه شعر،تازه ام
مهربانی کن

تلخ و دلچسب
پونه ای . .
به روزم شاعر جان

سلام دوست عزیز

خسته نباشید

دعوتید به غزل محض

با احترام

محشر بود عالیه عالی
بروزم بیا بخوان و نقد کن

در این روزها اندوهت را ، به برگ ها بسپار ...
پاییز است...
میریزد..

درود منور جان
با خبری به روزم

عرض سلام و خسته نباشید . بنده یکی از شاعران جوان دانشگاه فردوسی مشهد هستم . خیلی خوشحالم که با شما و وبلاگتون آشنا شدم . با اجازه لینکتون کردم . خیلی خوشحالم می کنید اگه وبلاگ و وبسایت بنده رو لینک کنین و بهم سر بزنید تا از نقد و نظرتون درباره ی شعر هام بهره مند بشم . ( فقط خواهشا وبسایت رو حتما لینک کنین ، تازه تاسیسه و شدیدا به حمایت نیاز داره ) به امید دیدار ...

آدرس وب سایت : WWW.TEH-SEDA.IR عنوان : دانلود آهنگ جدید

درود شاعر
بروز هستم و منتظر
با احترام دعوت هستید.

سلام دوست من
به روزم با حرف و مرثیه . .

دعوتید

درود منور عزیزم
بااحترام دعوتی

سلام.
با احترام
دعوتید به خواندن یک شعر
منتظر حضور، نقد و نظر ارزشمندتان هستم[گل]

احساس می کنم اگر برخی کلمات و جملات را در هر دو شعر حذف کنین اثر زیباتری خواهید داشت. بنظر توضیحات اضافی هستن. مخاطب خودش باید کشف کند و لذت این کشف را بچشد.

سلام
با شعر و صدای خودم به روزم
دعوتید

سلام
شما را خواندم
دعوتید به وبلاگم

سلام دوست
با دو شعرتازه آمده ام
وصبا ذبیحی با
www.sabazabihi.blogfa.com/
به روز است.

سلام
با یک غزل نیمایی به روزم [گل]

زندگی کردن من مردن تدریجی بود

با شعر و خبر جشنواره به روزم
دعوتید دوست من

کی اندازه ماندنت بوده ام؟ که اندازه ی بودنم می روی!

من از شعله آه خود شاکی ام تو را باب احساس من می پزد
سلام
با احترام دعوتید.

اسپرسو

طعم تو را داشت

در کافه ای که مرد همیشگی اش بودم...

سلام دوست گرامی،با دو ورق خط خطی از سیاه مشقهایم به روزم،گذری و نظری.از نقد و نظرات شما خرسند خواهم شد.بر قرار و پاینده باشید.یا حق

سلام
خسته نباشید

به خون بها دعوتید

با احترام

به روزم اما:

اصلن به این فکر نمی کنم


به فکرت دوزای افتاده ام یا نه !

سلام.بایک کارجدیدبروزم ومنتظرنگاه ارزشمندشما

مهدی آخرتی 1391/10/11 ساعت 16:03

این وبلاگ زود به زود به روز می شود

«تنهاترم کرد هرچه به دست آوردم . . . »

به روزم با شعر و صدای خودم

دعوتید دوست من

با چندکوتاه آمده ام.
منتظرم تا مهربان بمانی.

جشنواره مستقل یا جشنواره باندی؟

دعوتید...

درود منور عزیزم
بااحترام دعوتید

هیچکس شریک تنهایی ام نیست

جز"من"

فردا با لباس تمام رسمی

روبروی آینه خواهم رفت

برای فسخ شراکت
سلام دوست گرامی، با دو ورق خط خطی از سیاه مشقهایم به روزم،گذری و نظری.از حضور و نظر شما خرسند خواهم شد.بر قرار و پاینده باشید.یا حق


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد