شانس نام مستعار خداست آنجا که نخواهد امضایش پای داده هایش باشد....




گوش کن به نت هایی که پشت پنجره ات میخورند  با...را

باران باش

کسی به باران عادت نمی کند

هربار که بیاید

خیس می شوی.


(گروس عبدالملکیان)

.

.

.

سلام بعد چند ماه....

واما سه سپید



1

.


هزار بار

هزار بار

بگو

من او نیستم

شاید

کسی حرفهایت را باور کند

من حالا منی هستم

داخل پرانتز

برای تکرار

او نشدن




2

.


میان

چشم هایی که

از ترس لو رفتن

می خندند

گریه می کنم

شاید

سیلی محکمی

روی صورتی بزنم

که چند روز پیش

گریه می کرد برای دستی که

روی صورتش داد می زد

من و او

قربانی

سیلی هایی  شدیم که

برای تفسیر یادگاریهای صورتمان

خنده را بازی می دادیم




3

.


حرفهایم  را نمی فهمند

از دفتر خاطرات بپرس

که یک شب

 به یک مادر

فروختم

سنگهای صبور

آب می شوند

وقتی که

لای به لای ورقها

گل خشکیده ای را لمس می کنند

این بار

حرفهایم را

از پشت لبخند یک مادر

خریدم